علي مفهوم بي انتهاي است که در محدوده قلم و واژها نمي گنجد. علي بي کرانه ترين شکوه خلقت است که تا ابد تلالو نورش روشنايي بخش هستي است.
علي مفهوم بي انتهاي است که در محدوده قلم و واژها نمي گنجد. علي بي کرانه ترين شکوه خلقت است که تا ابد تلالو نورش روشنايي بخش هستي است.بدون تابش و درخشش علي ، حيرت و ظلمت دنيا رافرا مي گيرد.علي اوج نمايش قدرت خداوندي است. وجود علي ، جلوه اخلاص و ايثار،صبر و پايداري ، عشق و دوستي وشجاعت و سخاوت است. علي ، اقيانوس بي کراني از معرفت و عشق است که فروغ جاودانگي ش دنيا را دربرگرفته است.
خون جبين به گلشن حُسنش گلاب شد
چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد
از خون او به دامن محراب، نقش بست
بر اين شهيد، ظلم و ستم بيحساب شد
شمشير، گريه کرد به زخم سر علي
حتي به غربتش جگر خون کباب شد
محراب! ناله از دل خونين کشيد و گفت:
يا فاطمه! دعاي علي مستجاب شد
مويي که شد سفيد ز هجران فاطمه
جرمش مگر چه بود که از خون خضاب شد؟
هر کس گرفت سهم خود از دست روزگار
سهم تراب، خون سر بوتراب شد
فرق علي دو تا شد و جبريل صيحه زد
اي واي! چار رکن هدايت خراب شد
هر پادشه ستم به رعيت کند ولي
پيوسته بر علي ز رعيت عذاب شد
هم شير حق براي شهادت شتاب داشت
هم خصم بهر کشتن او در شتاب شد
«ميثم!» سرشک ديده و خونجگر کم است
بــر رهبــري کـه پيـر به فصل شباب شد
-------------------------------------------------------------------------
غلامرضاسازگار