اسوه به معناي الگو، نمونه، سرمشق و پيشوا آمده است. کلمه اسوه دربردارنده نکته ايست و آن اينکه شيئي يا فردي که الگو و نمونه قرار ميگيرد بايد داراي ويژگيهاي خاصي باشد که در نزد پيروان، مطلوبيت داشته باشد. هر نوعي از الگو، داراي ويژگي و صفات خاص خويش است و هر کس، شيئ يا فردي را بدان جهت الگو قرار ميدهد که ميخواهد مانند آن شود و به صفات و کمالات برجستهاي که در او مشاهده ميشود، آراسته گردد. الگو قرار گرفتن يک موجود، گاهي از يک جهت است و گاهي از چند جهت و گاهي در تمامي ابعاد. هر شخص بر اساس انگيزه و هدفي که در حيات خويش دارد، الگو و پيشوايي را بر ميگزيند تا خود را از روي او بسازد.
فردي که اسلام را به عنوان مکتب حيات بخش (که به تمام ابعاد وجودي انسان توجه دارد)، انتخاب ميکند، به هدفي روي ميآورد که اسلام بر اساس فطرت انساني پيشنهاد ميکند. لذا متوجه اسوهاي ميشود که ويژگيهاي خاص مکتب توحيدي را در تمامي ابعاد داشته باشد تا بتواند در تمام جهات، به او اقتدا کند و خود را مانند او بسازد و بدين وسيله به صفات و کمالات انساني مزين گردد و به مطلوب شايسته برسد.
قرآن کريم شخص پيامبر اسلام را اسوه حسنه و کامل معرفي ميکند و ميفرمايد: "مسلما براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيکويي بود، براي آنها که اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد ميکنند."(1)
هنگامي که به لحظه به لحظه زندگاني فاطمه زهرا (سلام الله عليها) مينگريم، درمييابيم که فاطمه (عليها السلام) داراي شخصيت والاي الهي و انساني و شبيه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در تمام جهات است و مانند بودن او در اصل وجود، حقيقتي است که با توجه به بيانات پدر بزرگوارش جايي براي ابهام و ترديد نيست. چنانکه راوي نقل ميکند که پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) بيرون آمد و او دست فاطمه را گرفته بود. پس فرمود: "کسي که او را نميشناسد، او فاطمه دختر محمد است، او پاره تن و قلب من است، او روح من است که در بين دو پهلوي من قرار دارد، پس کسي که او را اذيت نمايد، براستي مرا اذيت نموده و کسي که مرا آزار دهد، براستي خدا را آزار داده است."(2)
اضافه بر مانند بودن او به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) که خود قرينهاي کامل و تام بر اسوه بودن اوست، قرائن ديگري وجود دارد که تأئيد بر الگو بودن او مينمايد به عنوان نمونه:
عايشه و ديگران از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت کردهاند که آن حضرت فرمود: "اي فاطمه ! بر تو بشارت باد؛ که خداي متعال تو را بر زنان جهانيان و بر زنان اسلام که بهترين دين است، برگزيد."(3)
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) شخصيتي بسيار عظيم است که تمام گفتار، کردار، حرکات و سکناتش براي ما حجت است. او از طريق وحي و از روي علم و حکمت و بر اساس معيار الهي سخن ميگويد. اگر در مورد شخصي سکوت ميکند، اگر از شخصي تعريف و تمجيد کرده يا شخصي را نکوهش ميکند، از روي حکمت و حق است. چرا که خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد: "هرگز از روي هواي نفس سخن نمي گويد؛ آنچه ميگويد، چيزي جز وحي که بر او نازل شده، نيست."(4)
رسول اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) دخترش فاطمه (سلام الله عليها) را گرامي داشته و به نيکويي ستوده است. تمجيد از آن بانوي بزرگ، نه به جهت آنست که او فرزند آن حضرت بوده و عاطفه پدري موجب شده که دخت گراميش را به خوبي و نيکي بستايد و صفات نيکي را به او نسبت بدهد، بلکه ستودن فاطمه بر اساس حقيقت او و ظهور صفات و کمالات معبود در روح او بوده است. او عظيمه و مطهره است. مدح رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از او، آشکار کردن حقيقت موجود در اوست.
خداوند پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه را بر رجال عالم اختيار نمود و آنها را انسانهاي کامل و الگو و حجت بر همه قرار داد، به همين نحو، فاطمه (سلام الله عليها) را الگو و حجت بر تمام مردم جهان – اعم از زن و مرد – قرار داد؛ اقتداي به او، اقتدا به رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه معصومين ميباشد
مناجات فاطميه
ذکر دل بي قرار ما يا زهراست
در هر نفس اعتبار ما يا زهراست
هر فرقه براي خود شعاري دارند
در هر دو جهان شعار ما يا زهراست
***
يابن الحسن آفتابمان در ابر است
برگرد، که قلب عاشقان بي صبر است
بشمار قبور شهدا را به بقيع
گو مرقد فاطمه کدامين قبر است
***
شب گذشت از نيمه اي دل همدم و مونس کجاست؟
شمع مي پرسد ز پروانه گل نرجس کجاست؟
بر عزاي مادرت يابن الحسن خود هم بيا
تا نگويند اين جماعت باني مجلس کجاست؟
شاعر : ولي ا... کلامي زنجاني