اي که بوي کربلا مي آيد از ميلاد تو
هر گلي يابد صفا چون مي نمايد ياد تو
گل بخوانندت ولي گلها همه مست تو اند
سدره و طوبي بود يک شاخه از شمشاد تو
خسته بودم از سراب کاذب آزادي ام
تا اسيرت شد دلم ، گرديده ام آزاد تو
کاروان سالار عشقي ، قبله اهل دلي
با ورودت بيت عترت مي شود دلشاد تو
اي گل زهرا نسب اي غنچه باغ علي
عشق و مستي هم بود در اين جهان همزاد تو
مقدمت بوي بهشت فاطميون مي دهد
فخر بنمايد خدا بر عالم ايجاد تو
آرزومند دعايت در نماز شب حسين
همره او اهل گيتي طالب امداد تو
در باب سال ولادت این بانوی مجلله اختلاف زیادی است یکی از اقوال عامه آن است که در سال 5 هجری و بعضی در سال 6 هجری و بعضی در سال 7 هجری و در پنجم جمادی اولی ذکر نموده اند و بعضی در اوائل شعبان گفته اند و در آن هنگام پیغمبر (ص) در مسافرت بوده است و برای نام گذاریش امیرالمومنین منتظر تشریف فرمایی رسول خدا (ص) شد که پیغمبر بیاید و مانند حسن و حسین (ع) نامگذاریش فرماید زیرا باید نام گذاریش از عالم اعلی باشد وقتی که رسول خدا (ص) تشریف آوردند قنداقه زینب (س) را به دست مبارک ایشان دادند، پیغمبر (ص) منتظر ترول وحی ماند سپس جبرئیل نازل شد و عرض کرد نامش را زینب بگذارید.
زینب در لغت به معنای درخت نیکو منظر آمده و ممکن است مخفف از زین، أب باشد یعنی زینت پدر، روایت است که رسول خدا (ص) او را بوسید و اشک از چشمان مبارکش جاری گردید، عرض کردند یا رسول الله سبب گریه شما چیست؟ فرمود: جبرئیل به من خبر داده است که این دختر شریک حسین (ع) در مصیبت ها و بلاها است.